...
دوست داشتن ساده است ولی
باورکردنش سخت
تو ساده باور کن که....
سخت دوستت دارم.....
تـو چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم ….
از دلـتـنـگـی ام …
گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم …
خـوابـت را بـبـیـنـم …
مـیـفـهـمـی ؟!!
فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!
هیچ کدوم نه اذیتم کرد….
نه واسم سوال شد……
فقط یه بغض داره خفم میکنه……
چه جوری نگات کرد …..که منو تنها گذاشتی؟؟
وقتی که رفت….
گفت تورا هم میبرم.
گفتم کجا…
گفت از یادم…
تنهایی یعنی….
این همه اغوش برات بازه
اماتوهمنو میخوای که بهت پشت کرده…..
دلم دنیای فریادی فشرده است
که روحش را سکوت مرگ خورده است
منال ای دل!اگر مرده است دنیات
در این دنیا چه دنیا ها که مرده است…
پشیمان می شوی
از رهــــــــا کردنم!
همچون کودکی
که در شلوغی بــازار
دست مـــــــــادرش را …
فرق نمیکنه حکم چی باشه...
تو واسم همیشه ……..
دیشب که باران آمد … میخواستم سراغت را بگیرم …
اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ،
باز زیر چتر دیگرانی . . .
خدایا!!
برای خاموشی شب های انتظارم
فقط یک “فوووت” کافیست..
خاموشم کن …
خسته ام …
بند دلــــــــــم را به بند کفشـــــــ هایت گره زده بودم که هر جا رفتـــی ….
دلــم را با خود ببری ٫ غافـــــــل از اینکه تو پا برهنه می روی و بی خبــــرررر …
همیشه بهم میگفت زندگیمی…….
وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟؟
گفت:ادم برای رسیدن به عشقش بایداز زندگیش بگذره…
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
با وفا باشی جفایت می کنند
بی وفایی کن وفایت می کنند
مهربانی گرچه آیینی خوش است
مهربان باشی رهایت می کنند …
عبور تو از حوالی چشم های من
تنها اتفاق غیر منتظره ی زندگیم بود
چرا که من همیشه منتظر نیامدنت بودم
خداوندا…!
نه انقدر باکم که مرا کمک کنی و نه انقدر بدم که رهایم کنی میان این دو گم شده ام هم خود و هم تورا ازار میدهم..!
هرچه تلاش کردم نتوانستم انی شوم که تو میخواهی و هرگز دوست ندارم انی شوم که تو رهایم کنی ..
خدایا…
دستم به اسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن
تو و جـــاده ها
دست در دست هم داده ایــــد
تـا . . .
بــــی انتهـــــا بمانــــــد
طول دلتنگیهــــــای مـــن . . .