..........................

سخنان دکتر شریعتی

من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم..

· وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

· دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند

· اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر استWhite Hair

· اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است

· وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

· اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

 

“… دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیش‌تر از غریزه آب می‌خورد و هر‌چه از غریزه سرزند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و‌ تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد…”

 

“… عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد. اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست…”

“… علی‌ گفته‌ است‌ که‌: “گروهی‌ بهشت‌ می‌جویند، اینان‌ سود‌جویان‌اند و طماع‌، گروهی‌ از دوزخ‌ بیم‌ دارند و ایناk عاجزند و ترسو، و گروهی‌ بی‌طمع‌ بهشت‌ و بی‌بیم‌ دوزخ‌اش‌ می‌خواهند عشق‌ بورزند، و اینان‌ آزادگان‌اند و آزاد”.

عشق‌ چرا؟ عشق‌ تنها کار بی‌چرای‌ عالم‌ است‌، چه‌، آفرینش‌ بدان‌ پایان‌ می‌گیرد، نقش‌ مقصود در کارگاه‌ هستی‌ اوست‌. او یک‌ فعل‌ بی‌برای‌ است‌. غایت‌ همه‌ غایات‌ عالم‌ “برای‌” نمی‌تواند داشت‌

ادامشو حتما بخونين


ادامه مطلب
[ جمعه 18 فروردين 1391برچسب:سخن بزرگان,دکتر شریعتی, ] [ 21:47 ] [ kowsar ] [ ]

عكس هاي عاشقانه3

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 16:28 ] [ kowsar ] [ ]

عكسهاي عاشقانه2

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 16:21 ] [ kowsar ] [ ]

پوسترهاي عاشقانه

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 16:10 ] [ kowsar ] [ ]

عكس هاي عاشقانه1

[ پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:39 ] [ kowsar ] [ ]

اس ام اس عاشقانه91

غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم / تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم

رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد / من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم

 

 

آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو

آن خداوندی که دنیا آفرید / تا ابد همراه و پشتیبان تو . . .

 

 

هیچ میدانی ؟

تا تو در آغـوش من گل نکنی‌

این بهار ، بهار نمی‌‌شود . . .

 

Flower FlowerFlowerFlower

سلام بر آنان که لایق سلامند / یک رنگ و یکدل و یک مرامند

هم گلند هم گنجینه هم دوست / هرچه از وی تعریف کنی نیکوست . . .

                                                                                                                                          

                                                                 

                                                              جا گذاشته ام دلی

هرکه یافت

مژدگانی اش تمام “زندگی ام” . . .

 

                                                               

عشق تصمیم نیست ، یک احساس است

اگر ما میتونستیم تصمیم بگیریم که چه کسی را دوست داشته باشیم

بعد از آن یک زندگی بسیار ساده و معمولی داریم

و از زندگی عاشقانه و جادویی سهمی نمیبریم . . .

 

لباس هایم که تنگ می شد

می بخشیدم به این و آن

ولی دل تنگم را ، حالا

چه کسی می خواهد !؟

 

خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند

حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی !

 

 

عطرهای خوب ، شیشه خالی شان هم بعد سال ها هنوز عطر می دهد

درست مثل جای خالی تو . . .

 

 

دلم برای سادگی ام میسوزد وقتی

دستانت را برایم مشت میکنی

میپرسی: گل یا پوچ ؟

در دلم میگویم : دستهای تو . . .

 

 

پیانیست نیستم

خوب می نوازد انگشتانم اما

اگر بر تن تو

نوازشگر شوند . . .

 

                                                                  

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟

دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی ؟

آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو

زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی ؟

 

 

طعم سیب میدهد لب هایش و من گناهکارترین حوّای زمینم

بهشت همینجاست ، در آغوش تو با لب های ممنوعه ات . . .

 

Heart SmileHeart SmileHeart SmileHeart SmileHeart Smile

در انتظار تو

کاسه ی صبر که هیچ

صبر کاسه هم لبریز شد . . . !

دوستت دارم

 

  هر چه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل مانم از آن

   گرچه تفسیر زبان روشنگر است / لیک عشق بی زبان زان خوشتر است . . .

 

 

                                                         

عشق ،یعنی که تکان خورده و سرپا بشویم

زورکی هم که شده در دل هم جا بشویم

آنقَدَر صبر که شاید علفی سبز شود

پای هم پیر شویم و متوفّی بشویم !

 

                                                         I'm Sorry    I'm Sorry

کتاب آغوشت

سوره ی لب هایت

آیه ی بوسه هایت

آنچنان پای بندم به این کیش

که هزار شیطان نمی توانند

لحظه ای

ذره ای

ایمانم را سست کنند . . .

 

 

من

دهقان فداکاری شده ام ، که تمام وجودش را به آتش کشیده روبرویت

و تو

قطاری که چشم دیدن مرا ندارد . . .

 

 

زندگی شطرنج دنیا و دل است / قصه پررنج صدها مشکل است

شاه دل کیش هوسها میشود / پای اسب آرزوها در گل است

فیل بخت ما عجب کج میرود / در سر ما بس خیالی باطل است

ما نسنجیده پی سرباز او / غافل اینکه او حریفی قابل است

مهره های عمر من نیمش برفت / مهره های او تمامش کامل است . . .

 

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:18 ] [ kowsar ] [ ]

جوك واس ام اس خنده دار

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد


حیف نون میره بهشت

رو دیوار مینویسه :

لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا سیب بخورد !

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد

 

برو پایین میخوام با واقعیت زندگی آشنات کنم

عزیزم —–> واقعیت زندگی

واقعیت زندگی —-> عزیزم !

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد

 

عضنفر دیر میرسه مدرسه ، معلم میگه دوباره چرا دیر اومدی ؟

میگه : خواب فوتبال میدیدم ، بازی به وقت اضافه و پنالتی کشید !

 

 

حیف نون میره آزمایش ژنتیک میده

میفهمه نمیتونه دایی بشه !

 

 

تا حالا به این فکر کردین ؟

چرا سیصد تومن ، سی تا صد تومنی نمیشه

ولی هشتصد تومن ، هشت تا صد تومنی میشه !؟

 

 

تذکر :

اگر در سیزدهم فروردین شما همچنان مشغول دید و بازدید هستید

به اطلاعتون میرسونم شما مشکوک به داشتن سرطان صله رحم هستید !

 

 

معلم تاریخ : حکومت مغول ها از کجا تا کجا بود ؟

حیف نون : آقا مطمئن نیستم ولی فک کنم از صفحه ۱۵ تا ۲۶ !

 

 

برای یک زن بیست سال طول می کشد تا از پسرش مردی بسازد

اما یک زن دیگر ظرف بیست دقیقه او را خر می کند !

 

 

مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:

میتونم بهت اعتماد کنم ؟!

در تاریخ حتی یک مورد هم جواب منفی ثبت نشده !

 

 

از کربلای معلی؛ بین الحرمین؛‌ کنار گنبد آقا امام حسین (ع)

دعاگوی شما سروران گرامی بودن

توفیق میخواهد که من ندارم ، دعا بفرمایید قسمتم بشه ;)

 

 

غضنفر زن نداشته ، میره محضر ماشین بفروشه

طلاقش میدن !

هنوزم داره قسط مهریه میده !

 

 

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧسلت ﺭﻭ به ﺟﺎﯼ۱۴۴ ، ﺑﺎ ۱۴۱ ﺷﺎﺭﮊ ﮐﻨﯽ !

 

 

دنبال یه شرکت حمل و نقل معتبر می گردم

سراغ نداری ؟

اگه پیدا کردی بهم خبر بده

میخوام بگم بیاذ مرده شورتو ببره !

 

 

یارو زنگ میزنه رستوران میگه غذا چی دارید ؟

خانمه میگه : پیتزا ، جوجه کباب ، کوبیده ، مرغ ، استیک

یارو میگه خوش بحالتون ما تو یخچال کوفت هم نداریم !

 

 

لذتی که در غیبت کردن هست در تعریف و تمجید نیست !

(جاری زن دکتر شریعتی)

 

 

الهی فندق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم

بعدش سمی باشی مسموم بشم برات بمیرم !

 

 

بهار امد و با خود گل اورد

تابستان امدو با خود گرما اورد

پاییز امد با خود مدرسه را اورد

زمستان امد و با خود برف را اورد

حالا این وسط تو چیکاره ای !؟

 

 

عضنفر با حیف نون نشسته بودن

غضنفر : دو دوتا ؟

حیف نون : شش تا

غضنفر کمی فکر میکنه و میگه : اهان از اون راه رفتی !

 

 

از غضنفر میپرسن : یک اسب مسابقه چه نوع مواد غذایی مصرف میکنه ؟

میگه : فست فود !

 

 

میدونی خلوت ترین و بیصدا ترین جای دنیا کجاست !؟

بخش شکایت در کارخانه بسته بندی چتر نجات !

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد

 

پرفسور بازرگانی : مهمترین منبع تامین مالی برای شروع کسب و کار چه چیزی است؟

شاگرد: “پدر”

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی »  www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد

 

ناراحت نشو اگه کسی یه نفر دیگه رو به تو ترجیح داد

چون تو نمیتونی یه میمون رو متقاعد کنی که عسل شیرین تر از موزه !

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد

 

یکی از مزایای پسر بودن اینه که

هرچقد دلت خواس میتونی گریه کنی، آخرش دستتو محکم بمالی به چشمت

هیچی نمیشه!

نه ریمیلت پخش میشه نه سایه ات بهم میریزه ….!

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد

معلم به دانش اموزان میگه :
 

الف = ب

ب = ج

پس : الف = ج

دانش آموز میگه:

من شما را دوست دارم.

شما دخترتان را دوست دارید.

پس من دخترتان را دوست دارم !

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاوير زيباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comكليك كنيد

 

“چک آب” چیست !؟

به عملی که در آن فرد قبل از وارد شدن به توالت شیر آن را باز کرده

و از وصل بودن آب اطمینان حاصل میکند تا مبادا بعد از اتمام کارش

دچار مشکلات ناشی از بی آبی در توالت گردد !

 

 

پسره به دوست دخترش اس.ام.اس میده :

عزیزم. میای خونه مون؟

اگه موافقی عدد ۱ رو وارد کن

اگه مخالفی عدد ۱۵۸۹۳۲۴۸۲۵۴۸۲۵۸۹۶۵۵۸۹۶۴۵۸۹۶۴۸۹۵۵۲۲ رو وارد کن !

 

 

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:33 ] [ kowsar ] [ ]

روش مردم ازاري

1.          صابون را كف وان حمام جا بگذاريد

در هنگام خروج از توالت، دمپايي‌ها رو خيس كنيد

همه شيرهاي آبي كه در طول روز مي‌بينيد تا حد امكان سفت كنيد (به كار بردن انبرقفلي نتايج بهتري به همراه دارد).

وقتي كسي در توالت و حمام است، با عجله به درب دستشويي حمله برده و با سرعت 1000 بار در دقيقه دستگيره درب رو تكان دهيد و پشت سر هم بگيد اين چرا باز نميشه؟

هنگام راه رفتن سعي كنيد پشت كفش مردم رو با نوك كفشتون بزنيد. هر چه بيشتر كفش مردم رو از پا در بياريد، امتياز بيشتري ميگيريد.


وقتي به يک مغازه شيک شلوار فروشي رفتيد، برخلاف تاکيدهاي فروشنده شلوار را آنقدر پايين بگيريد تا خاکي شود، بعد از آن هم بگوييد که آن را نپسنديد

روي ديوار سفيد خانه همسايتان با حروف بزرگ بنويسيد: لطفا اينجا چيزي ننويسيد

عكسهاي عروسي دوستتون رو با دستهاي چرب تماشا كنين

درست در مسير معلم و يا استادتون نخ نامرئي بکشيد

اگر كسي به حمام رفت. بلافاصله تمام شيرهاي آب گرم و سرد خانه را باز كنيد

 

 

[ سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:12 ] [ kowsar ] [ ]

شعر دعوای لیلی ومجنون

height="268" alt="" width="105" border="0" src="http://zibasaz-bahar-20.persiangig.ir/113.gif" />                                            

                                                       دید مجنون دختری مست و ملنگ
                                                          در خیابان با جوانانی مشنگ 

                                                            با دلی پردرد گفتا این چنین
                                                          حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)

من شنیدم تازگی چت می کنی
با جوانی اهل تربت می کنی

نامه های عاشقانه می دهی
با ایمیل از ( توی) خانه می دهی

عصرها اطراف میدان ونک
می پلاسی با جوانان ونک

موی صاف خود مجعد می کنی
با رپی ها رفت و آمد می کنی

 

بینی خود را نمودی چون مویز
جای لطفاً نیز می گویی (پلیز)

خرمن مو را چرا آتش زدی؟
زیر ابرو را چرا آتش زدی؟

چشم قیس عامری روشن شده
دختری چون تو مثال زن شده

دامن چین چین گلدارت چه شد؟
صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟

ابروی همچون هلالت هم پرید؟
آن دل صاف و زلالت هم پرید؟

قلب تو چون آینه شفاف بود
کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود

دیگر آن لیلای سابق نیستی
مثل سابق صاف و عاشق نیستی

قبلنا عشق تو صاف و ساده بود
مهر مجنون در دلت افتاده بود

تو مرا بهر خودم می خواستی
طعنه ها کی می زدی از کاستی؟

زهرماری هم که گویا خورده ای
آبروی هرچه دختر برده ای

رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان
سورۀ یاسین درِ ِگوشم نخوان

تو چه داری تا شوم من چاکرت؟
مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟

خانه داری ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمیر
یا برو دیوانه ای دیگر بگیر

ریش و پشم تو رسیده روی ناف
هستی از عقل و درایت هم معاف

آن طرف اما جوان و خوشگل است
بچه پولدار است گرچه که ول است

او سمندی زیر پا دارد ولی
تو به زحمت صاحب اسب شـَلی

خانه ات دشت و بیابان خداست
خانۀ او لااقل آن بالاهاست

با چنین اوضاع و احوالت یقین
خوشه ات یک می شود ، حالا ببین

او ولی با این همه پول و پله
خوشۀ سه می شود سویش یله

گرچه راحت هست از درک و شعور
پول می ریزد به پای من چه جور

عشق بی مایه فطیر است ای بشر
گرچه باشی همچو یک قرص قمر

عاشق بی پول می خواهم چکار
هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار

راست می گویند، تو دیوانه ای
با اصول عاشقی بیگانه ای

این همه اشعار می گویی که چه؟
دربیابان راه می پویی که چه؟

بازگرد امروز سوی کوه و دشت
دورۀ عشاق تاریخی گذشت

تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده
قید فرهاد جـُلمبر! را زده

یا همین عذار شده شکل گوگوش
کرده از سرتا نوک پایش روتوش

با جوانان رپی دم خور شده
نان وامق کاملاً آجر شده

ویس هم داده به رامین این پیام
بین ما هرچه که بوده شد تمام

پس ببین مجنون شده دنیا عوض
راه تهرن را نکن هرروزه گز

اکس پارتی کرده ما را هوشیار
گرچه بعدش می شود آدم خمار

بیخیال من برو کشکت بساب
چون مرا هرگز نمی بینی به خواب

گفت با «جاوید» مجنون این چنین:
حال و روز لیلی ما را ببین

بشکند این « دست شور بی نمک»
کرده ما را دختر قرتی اَنک

حال که قرتی شده لیلای من
نیست دیگر عاشق و شیدای من

می روم من هم پی ( کیسی ) دگر
تا رود از کله ام عشقش به در

فکر کرده تحفه اش آورده است
یا که قیس عامری یک برده است

آی آقای نظامی شد تمام
قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام

خط بزن شعری که در کردی زما
چون شده لیلای شعرت بی وفا

 

 

[ دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, ] [ 21:1 ] [ kowsar ] [ ]

چندچیستان جالب

آن چیست که یکی است و همیشه با تو است؟

 


عجایب جنگل بی پایه دیدم، عجایب چادر بی سایه دیدم،

 

بدیدم صنعت پروردگارم، دوتا سوداگر بی مایه دیدم.

 


 

عجایب صنعتی دیدم در این دشت، درخت پرگلی بی سایه میگشت؟

 


 

آن چیست که از میان آب می گذرد، ولی خیس نمی شود؟

 



آن چیست که نمیتوانید ببینیدش، یا بچشیدش، یا با دستتان لمسش بکنید، ولی برای همه تان لازم است و همه جا هست؟

 

 


 

آن جسم عجب چیست که بر چرخ پدید است

گه پرده ماه است و گهی حاجب شید است؟

 


 

نه دست دارد، نه پا دارد، از همه جا خبر دارد!

 


 

آن چیست که تا آسمان نگرید، اشکش روان نمی شود؟

 



آن چیست که نه دست دارد و نه پا، در همه جای زمین است و نمی رود به هیچ جا؟

 

 



 آن چیست که نه دست دارد، نه پا، نه استخوان دارد، نه گوشت، ولی همیشه راه میرود و و هیچ وقت هم خسته نمی شود؟

 

 


 

 آن چیست که خودش آب، دُشمنش آب؟

 



آن کدام دوبرادرند که در زیر یک کوه زندگی میکنند،و هیچ وقت خانه یکدیگر را نمی بینند؟

 

 


 

 آن کدام شب تاریک است که در میان روز دیده میشود؟

 


 

این سر کوه، اَرّه اَرّه آن سر کوه، اَرّه اَرّه میان کوه، گوشت بره!
 

جوابها درادامه مطلب
 


ادامه مطلب
[ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, ] [ 11:0 ] [ kowsar ] [ ]

عیب کوچولوی عروس...

جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است.
پیرزن گفت: اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود


جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد


جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.


جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد


جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.

[ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, ] [ 10:59 ] [ kowsar ] [ ]

مجموعه ای از جملات خنده دار پشت کامیونها

تو هم خوشگلی

 


* * * * * * * * * * * *


بر چشم بد لعنت

 


* * * * * * * * * * * *


هلاكتم چلو كباب

 


* * * * * * * * * * * *


گشتم نبود ؛ نگرد نیست

 


* * * * * * * * * * * *


کوه رنج مادر
.
سلطان غم پدر

 


* * * * * * * * * * * *


كوچولو كجا میری ؟

 


* * * * * * * * * * * *


سر بشکند
دست بشکند
پا بشکند
.
.
.
.
دل نشکند

 


* * * * * * * * * * * *


خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

 


* * * * * * * * * * * *


عشق تو مرا چو سوزنی زرین كرد
هرکس كه مرا دید تورا نفرین كرد

 


* * * * * * * * * * * *


خوشگلی بانمکی یک رخ زیبا داری
بی جهت نیست که در کنج دلم جا داری

 


* * * * * * * * * * * *


تو که بی وفا نبودی دیوونه ی  روانی ِ  بی شعور

 


* * * * * * * * * * * *


در بیابانها اگر صد سال سرگردان شوم
به از انكه در وطن محتاج نامردان شوم

 


* * * * * * * * * * * *


در قمار زندگی عاقبت ما باختیم
بسکه تکخال محبت بر زمین انداختیم

 


* * * * * * * * * * * *


دییوونتم روانی

 


* * * * * * * * * * * *


بوق نزن ژیان . . . . . . . . . . . . میخورمتا

 


* * * * * * * * * * * *


داداش مرگ من یواش

* * * * * * * * * * * *


دنبالم نیا اسیر میشی


* * * * * * * * * * * *


زیبا رویان بی وفایند


* * * * * * * * * * * *


من میروم............ ....
..... ......... .تو هم بیا
 



 

[ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, ] [ 10:55 ] [ kowsar ] [ ]

حکایت چت من با هاله

شدم با چت اسیر و مبتلایش شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او می نمودم به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر نیابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به «جاوید» به شعر آورد او هم آنچه بشنید
که تا گیرند از آن درس عبرت سرانجامی ندارد قصّه ی
چت


 

[ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, ] [ 10:52 ] [ kowsar ] [ ]